شاخه های دیجیتال مارکتینگ به زبان ساده چیست؟
شاخه های دیجیتال مارکتینگ شامل انواع گستردهای از تاکتیکها و فناوریهای مارکتینگ است که برای دسترسی به مصرفکنندگان به صورت آنلاین استفاده میشود. به عنوان شکلی از مارکتینگ آنلاین، به سازمانها اجازه میدهد یک هویت برند ایجاد کنند و صنعت مارکتینگ را متحول کرده است.
دکتر جسیکا راجرز، دانشیار ارشد برنامههای کسبوکار در SNHU، گفت که دیجیتال مارکتینگ به هوش مارکتینگ، تفکر استراتژیک و مدیریت حجم زیادی از دادهها نیاز دارد. این نوع مارکتینگ بر اساس بسیاری از اصول آشنا برای بازاریابان سنتی است و به دانش بنیادی و همچنین دانش فنی نیاز دارد.
به گفته راجرز، این دو رشته (مارکتینگ سنتی و دیجیتال) برای ارتباط با گروههای متمایز از مصرفکنندگان عمل میکنند. او گفت: «رسانههای سنتی راهی عالی برای دسترسی به پایگاه گستردهای از مصرفکنندگان هستند، در حالی که رسانههای دیجیتال این توانایی را دارند که به مخاطبان بسیار خاصی دست یابند. یک نکته کلیدی این است که بسته به مخاطب هدف، برخی کانالها از بقیه موثرتر هستند.»

۸ شاخه های دیجیتال مارکتینگ کدامند؟
راجرز در مورد برخی از محبوبترین شاخه های دیجیتال مارکتینگ صحبت کرد و یک نمای کلی کوتاه از هر یک ارائه داد:
۱. بازاریابی وابسته (Affiliate Marketing)
با افزایش اهمیت مارکتینگ آنلاین، بازاریابی وابسته – که به آن بازاریابی اینفلوئنسر نیز میگویند – در میان بسیاری از سازمانها برای پر کردن شکاف بین مصرفکنندگان و سازمانها محبوب شده است. اما بازاریابی وابسته چیست؟
بازاریابی وابسته از محبوبیت روزافزون کارشناسان صنعت و اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی استفاده میکند. در همکاری با این اینفلوئنسرهای شخص ثالث، سازمان شما برای تبلیغ محصولات یا خدماتتان در ازای دریافت حقوق یا کمیسیون همکاری خواهد کرد. در این همکاری، اینفلوئنسرها مخاطبان خود را با پستها، وبلاگها یا ویدیوها درگیر میکنند تا کسبوکار بیشتری برای سازمان شما جذب کرده و مشتریان جدیدی ایجاد کنند.
در چند سال گذشته، بازاریابی وابسته یا اینفلوئنسر با رسانههای جدیدی مانند TikTok، instagram، YouTube و وبلاگها که به یک شکل اصلی از سرگرمی و اخبار تبدیل شدهاند، به شدت رشد کرده است. بازاریابی وابسته به یکی از محبوبترین اشکال دیجیتال مارکتینگ تبدیل شده است. به گفته Influencer Marketing Hub، صنعت بازاریابی وابسته در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۳ میلیارد دلار برآورد شده است.
بازار کار برای بازاریابان در حال رشد است. اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) رشد ۶ درصدی را تا سال ۲۰۳۲ در تعداد مدیران تبلیغات، ترویج و مارکتینگ پیشبینی میکند. در سال ۲۰۲۲، میانگین حقوق برای این موقعیتها ۱۵۶,۵۸۰ دلار بود، طبق دادههای BLS.
۲. بازاریابی محتوایی (Content Marketing)
بازاریابی محتوایی از داستانسرایی و به اشتراکگذاری اطلاعات برای افزایش آگاهی از برند استفاده میکند. در نهایت، هدف این است که خوانندگان به سمت تبدیل شدن به مشتری اقدام کنند، مثلاً اطلاعات بیشتری درخواست کنند، در یک لیست ایمیل ثبتنام کنند یا خریدی انجام دهند. «محتوا» میتواند به پستهای وبلاگ، منابعی مانند وایتپیپرها و کتابهای الکترونیکی، ویدیوهای دیجیتال، پادکستها و موارد دیگر اشاره داشته باشد.
به طور کلی، محتوا باید در وهله اول برای مصرفکننده ارزشمند باشد – نه فقط تبلیغ برند یا تلاش برای فروش. بازاریابی محتوایی در مورد ایجاد یک رابطه پایدار و قابل اعتماد با مشتریان است که میتواند به مرور زمان به فروشهای زیادی منجر شود، نه فقط یک معامله واحد.
بازاریابی محتوایی در همافزایی با سایر شاخه های دیجیتال مارکتینگ کار میکند: این یک راه برای ادغام بهینهسازی موتور جستجو (SEO) در محتوای جدید وبسایت است و محتوای ایجاد شده میتواند به عنوان پست در شبکههای اجتماعی و در انتشارات ایمیل مارکتینگ به اشتراک گذاشته شود. نگاه کردن به تحلیلهای بازاریابی محتوایی شما میتواند اطلاعات زیادی در مورد مشتریان به شما بگوید:
- آنها هنگام ورود به سایت شما به دنبال چه چیزی هستند؟
- چه نوع محتوایی باعث میشود آنها مدت بیشتری در سایت بمانند و به اطراف نگاه کنند؟
- چه نوع محتوایی باعث میشود آنها علاقه خود را از دست بدهند و سایت را ترک کنند؟
برخلاف روشی مانند PPC، بازاریابی محتوایی یک استراتژی بلندمدت است. به گفته Adobe Experience Cloud، یک سازمان متخصص در ابزارهای تجربه دیجیتال، با گذشت زمان، بازاریابان یک کتابخانه از محتوا (متن، ویدیو، پادکست و غیره) ایجاد میکنند که همچنان کاربران را از طریق موتورهای جستجو به سایت میآورد. این کتابخانه محتوا همچنین به ترویج شناخت برند شما کمک میکند و اعتبار شما را به عنوان یک منبع اطلاعات افزایش میدهد.
و اگر کاربران برای کسب اطلاعات از سایت شما بازدید میکنند، در حالت ایدهآل شما را به عنوان یک مرجع هنگام تصمیمگیری برای خرید به یاد خواهند آورد.
بازاریابی محتوایی یک مسیر عالی برای افرادی است که از نوشتن و/یا تولید ویدیو و صدا لذت میبرند. اما مانند دیجیتال مارکتینگ به طور کلی، به مهارتهای استراتژیک و تحلیلی قوی نیز نیاز دارد.
پلتفرمهای ساخت وبسایت و سایتهای وبلاگنویسی زیادی وجود دارند که میتوانید برای ورود به بازاریابی محتوایی از آنها استفاده کنید. برای گزینههای رایگان و کمهزینه، میتوانید این موارد را در نظر بگیرید:
- WordPress
- Medium
- Hubspot CMS
- Wix
برخی از این ابزارها دارای ویژگیهایی هستند که نکاتی در مورد نحوه گنجاندن SEO، شبکههای اجتماعی، ایمیل مارکتینگ، طراحی وبسایت و موارد دیگر ارائه میدهند، بنابراین میتوانید تجربه کامل دیجیتال مارکتینگ را به دست آورید.

3. ایمیل مارکتینگ (Email Marketing)
به گفته راجرز، حتی با ظهور شبکههای اجتماعی، برنامههای موبایل و سایر کانالها، ایمیل هنوز یکی از شاخه های دیجیتال مارکتینگ است. این روش میتواند بخشی از یک استراتژی بازاریابی محتوایی باشد، که به مصرفکنندگان ارزش ارائه میدهد و به مرور زمان مخاطبان را به مشتری تبدیل میکند.
به گفته انجمن مارکتینگ آمریکا (AMA)، متخصصان ایمیل مارکتینگ نه تنها میدانند چگونه کمپینهای جذاب ایجاد کنند، بلکه نحوه دسترسی به مخاطبان بهینه را نیز درک میکنند و در تجزیه و تحلیل تعاملات و دادههای مشتری و اتخاذ تصمیمات استراتژیک بر اساس آن دادهها مهارت دارند.
نرمافزار ایمیل مارکتینگ میتواند معیارهای تحلیلی مختلفی ارائه دهد، اما دو موردی که بازاریابان همیشه در تلاش برای بهبود آنها هستند، نرخ باز شدن (open rate) – درصد دریافتکنندگانی که ایمیل را باز کردهاند – و نرخ کلیک (click-through rate) – تعداد دریافتکنندگانی که ایمیل را باز کرده و روی یک لینک در ایمیل کلیک کردهاند – هستند.
به گفته شرکت پیشرو نرمافزار ایمیل مارکتینگ Constant Contact، بازاریابان میتوانند کارهای زیادی انجام دهند تا ایمیلهای خود را برای کاربران جذابتر و احتمال باز شدن آنها را بیشتر کنند. این کارها شامل:
- ایجاد حس فوریت: نوشتن متن ایمیلی که به دریافتکنندگان شما اطلاع میدهد زمان برای دریافت یک پیشنهاد ویژه رو به اتمام است یا تعداد محدودی از پیشنهادات موجود است، میتواند تعداد افرادی را که روی لینک وبسایت شما کلیک میکنند، افزایش دهد.
- شخصیسازی ایمیل: تنظیم ایمیلها و خطوط موضوعی برای گنجاندن نام دریافتکننده یک روش اثبات شده برای افزایش نرخ باز شدن و نرخ کلیک است. (نمونه خط موضوعی: «کتی، یک پیشنهاد ویژه فقط برای تو.»)
- اجازه دادن به دریافتکنندگان برای تنظیم ترجیحات خود: اجازه دادن به کاربران برای مشخص کردن اینکه هر چند وقت یک بار میخواهند از شما خبر بگیرند، میتواند به حفظ برخی از مشترکین ایمیل شما در لیست و کلیک کردن بر روی ایمیلهای شما کمک کند.
۴. تحلیل مارکتینگ (Marketing Analytics)
یکی از مزایای اصلی دیجیتال مارکتینگ این است که به شدت قابل پیگیری و قابل اندازهگیری است. زمانی، تنها قطعات مارکتینگ قابل پیگیری، کوپنها و پیشنهادات مشابه از طریق پست مستقیم بودند. اگر مشتری از کوپن استفاده میکرد، شما میدانستید که پیام تاثیرگذار بوده است.
امروزه، تحلیلها به بازاریابان اجازه میدهند رفتار کاربر را در یک سطح بسیار دقیق پیگیری کنند:
- چند بار روی یک لینک کلیک میکنند؟
- چقدر زمان در یک صفحه وب میگذرانند؟
- چند وقت یک بار ایمیلها را باز میکنند؟ و موارد دیگر.
اما حجم عظیمی از اطلاعات موجود در مورد عملکرد دیجیتال مارکتینگ میتواند مانند «نوشیدن از یک شلنگ آتشنشانی» باشد، و بازاریابان باید واقعاً بتوانند معنای دادهها و نحوه تأثیرگذاری آنها بر استراتژی را درک کنند.
این امر نه تنها به بازاریابان اجازه میدهد که بفهمند چه چیزی برای مصرفکنندگان موفق است و پیامهای مارکتینگ خود را در آینده تطبیق دهند، بلکه به این معنی است که آنها میتوانند ارزش خود را به شرکت نشان دهند. درک تمام این دادهها و استفاده از آنها برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک یک بخش مهم از کار یک بازاریاب دیجیتال است – و چیزی است که آنها را از همتایان سنتی خود متمایز میکند.
ابزارهای زیادی برای اندازهگیری موفقیت کمپینهای دیجیتال مارکتینگ در دسترس هستند و بسیاری از بازاریابان بسته به نیازها و مخاطبان خود، از ترکیبی از این ابزارها استفاده میکنند. یکی از پرکاربردترین ابزارها برای تحلیل مارکتینگ، Google Analytics است که میتوان آن را به روشهای تقریباً بینهایت برای اندازهگیری موارد زیر سفارشی کرد:
- عملکرد سایت شما
- کدام کلمات کلیدی کاربران را به سایت شما میآورند
- نحوه حرکت کاربران در وبسایت شما و موارد دیگر
داشتن تحلیلهای خوب و دقیق و دانش لازم برای تفسیر آنها میتواند به بازاریابان کمک کند تا به سرعت شکست بخورند («fail fast»)، کمپینهایی را که کار نمیکنند به سرعت قطع کنند و کمپینهای بهتری را بر اساس مفاهیمی که سابقه موفقیت اثبات شدهای دارند، بسازند. با گذشت زمان، شما فقط از تحلیلها برای اندازهگیری کمپینهای خود استفاده نخواهید کرد – تحلیلها همچنین کمپینهای شما را اطلاعرسانی و بهبود خواهند بخشید.
در یک برنامه تحصیلی دیجیتال مارکتینگ، شما طیف گستردهای از مسائل مربوط به یک مسیر شغلی مارکتینگ، از جمله برنامهها و استراتژیهای مارکتینگ، برندسازی، بازاریابی موبایلی و تبلیغات دیجیتال را مطالعه خواهید کرد.

۵. بازاریابی موبایلی (Mobile Marketing)
این شاخه های دیجیتال مارکتینگ بر دسترسی به مخاطب هدف شما در گوشی هوشمند یا تبلت آنها متمرکز است. بازاریابی موبایلی از طریق پیامهای متنی، شبکههای اجتماعی، وبسایتها، ایمیل و برنامههای موبایل به افراد دسترسی پیدا میکند. بازاریابان میتوانند پیشنهادات یا محتوای ویژه را برای یک موقعیت جغرافیایی یا زمان خاص، مانند زمانی که مشتری وارد یک فروشگاه یا یک رویداد میشود، تنظیم کنند.
در فوریه ۲۰۲۱، Statista یک نظرسنجی انجام داد که در آن ۴۶% از پاسخدهندگان ادعا کردند که بین پنج تا شش ساعت در روز را برای استفاده شخصی در تلفنهای خود میگذرانند. علاوه بر این، ۲۲% اعلام کردند که ۳ تا ۴ ساعت در روز را در تلفن خود میگذرانند، و از پایان سال ۲۰۲۰ تا اوایل سال ۲۰۲۱، کاربران موبایل در ایالات متحده حدود ۴۰ دقیقه در روز را در برنامههای شبکههای اجتماعی میگذراندند، با فیسبوک و اینستاگرام که بزرگترین مخاطب را داشتند.
انتظار میرود تا سال ۲۰۲۴، میانگین زمان صرف شده روزانه در تلفن در ایالات متحده به ۴ ساعت و ۳۹ دقیقه برسد، گزارش Statista.
تجارت الکترونیکی در چند سال گذشته به شدت رشد کرده و به یک بخش مهم از دنیای خردهفروشی جهانی تبدیل شده است. در سال ۲۰۲۴، فروش خردهفروشی تجارت الکترونیکی در سراسر جهان حدود ۶.۳ تریلیون دلار برآورد شده است، به گزارش Statista.
بازاریابان میدانند که باید پیام خود را به جایی که مشتریانشان هستند ببرند، و این بسیار واضح است: مشتریان بالقوه شما در تلفنهایشان هستند.
۶. پرداخت به ازای کلیک (Pay-per-click – PPC)
پرداخت به ازای کلیک به تبلیغات پولی و نتایج جستجوی تبلیغ شده اشاره دارد. این یک شکل کوتاهمدت از شاخه های دیجیتال مارکتینگ است، به این معنی که هنگامی که شما دیگر پولی پرداخت نمیکنید، تبلیغ نیز از بین میرود. مانند SEO، PPC راهی برای افزایش ترافیک جستجو به یک کسبوکار آنلاین است.
پرداخت به ازای کلیک میتواند به تبلیغاتی که در بالای و کنارههای صفحه نتایج جستجو، هنگام مرور وب، تماشای ویدیوهای YouTube و استفاده از برنامههای موبایل میبینید، اشاره داشته باشد.
یکی دیگر از چیزهایی که پرداخت به ازای کلیک را از SEO متمایز میکند این است که شما فقط برای نتایج پرداخت میکنید. در یک مدل PPC معمول مانند یک کمپین Google AdWords، شما فقط زمانی پول پرداخت میکنید که کسی روی تبلیغ شما کلیک کرده و به وبسایت شما منتقل شود. شما میتوانید هر مبلغی را برای تبلیغات پرداخت به ازای کلیک هزینه کنید. برخی شرکتها ممکن است از سرمایهگذاری تنها چند صد دلار نتیجه بگیرند، اما بسیاری از شرکتهای بزرگ ماهانه دهها هزار دلار برای پرداخت به ازای کلیک هزینه میکنند.
هزینه اجرای یک تبلیغ یا ترویج نتایج جستجوی شما در درجه اول به میزان رقابت برای کلمات کلیدی شما بستگی دارد. کلمات کلیدی با رقابت بالا (یعنی کلمات کلیدی که بسیاری از افراد به دنبال آنها هستند و بسیاری از سایتها سعی در پیدا شدن برای آنها دارند) گرانتر خواهند بود و کلمات با رقابت پایینتر احتمالاً هزینه کمتری خواهند داشت.
هنگامی که یک کمپین پرداخت به ازای کلیک را راهاندازی میکنید، همچنین میتوانید انتخاب کنید که آیا میخواهید تبلیغ یا نتایج تبلیغ شده شما به کاربران در سراسر جهان نشان داده شود یا فقط در یک محدوده جغرافیایی خاص. به گفته Google Ads، اگر یک کسبوکار فیزیکی را مارکتینگ میکنید، این توانایی برای شخصیسازی بر اساس موقعیت مکانی به شما کمک میکند تا پول تبلیغات را با نمایش تبلیغات به کاربرانی که نزدیک کسبوکار شما زندگی نمیکنند، هدر ندهید.

۷. بهینهسازی موتور جستجو (Search Engine Optimization – SEO)
هدف SEO این است که یک کسبوکار در نتایج جستجوی گوگل رتبه بالاتری کسب کند و در نهایت ترافیک موتور جستجو را به وبسایت کسبوکار افزایش دهد.
برای دستیابی به این هدف، بازاریابان SEO کلمات و عباراتی را که مصرفکنندگان برای جستجوی اطلاعات آنلاین استفاده میکنند، تحقیق کرده و از آن کلمات در محتوای خود استفاده میکنند. به گفته Moz، شرکت پیشرو نرمافزار SEO، در «راهنمای مبتدیان برای SEO»، SEO شامل عناصر زیادی است، از کلمات روی صفحات وب شما گرفته تا نحوه لینک دادن سایر سایتها به شما در وب و نحوه ساختار وبسایت شما.
بنابراین، چه چیزهایی میتوانند SEO یک سایت را بهبود بخشند؟ مهم است که درک کنید یکی از چیزهایی که SEO را چالشبرانگیز میکند این است که پاسخ به این سوال همیشه به موتورهای جستجو و جدیدترین الگوریتم آنها بستگی دارد.
با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا چند مورد از مهمترین چیزها برای استراتژیستهای SEO و بازاریابان، به طور کلی، برای درک نحوه عملکرد SEO امروز، طبق گفته Moz، آورده شده است:
- فهرستبندی محتوا: مهم است که به موتورهای جستجو اجازه دهید به وضوح «محتوای سایت شما را بخوانند»، با انجام کارهایی مانند اضافه کردن متن جایگزین (alt text) برای تصاویر و رونوشت متنی برای محتوای ویدیویی و صوتی.
- ساختار لینک خوب: مهم است که موتورهای جستجو بتوانند «ساختار سایت شما را بخزند» تا به راحتی تمام محتوای سایت شما را پیدا کنند. یک متخصص SEO میتواند کارهای زیادی برای قالببندی صحیح لینکها، URLها و نقشههای سایت انجام دهد تا آنها را برای خزندههای سایت در دسترستر کند.
- کلمات کلیدی و هدفگذاری کلمات کلیدی: استفاده صحیح از کلمات کلیدی شما (یعنی عبارات جستجویی که میخواهید سایت شما برای آنها پیدا شود) در محتوا و عناوین شما یکی از اجزای اساسی SEO است. دیگر روش خوبی نیست که محتوای خود را با هر تعداد کلمه کلیدی و انواع آن که ممکن است «پر» کنید. نوشتن محتوای با کیفیت بالا که از کلمات کلیدی در عناوین و چند بار در محتوای قابل خزیدن صفحه استفاده میکند، اکنون روش بهتری در نظر گرفته میشود و باعث میشود صفحات در نتایج جستجو رتبه بهتری داشته باشند.
۸. بازاریابی شبکههای اجتماعی (Social Media Marketing)
این شامل تمام کارهایی است که یک کسبوکار از طریق کانالهای شبکههای اجتماعی انجام میدهد. تقریباً همه با شبکههای اجتماعی آشنا هستند، اما بازاریابان باید به شبکههای اجتماعی با یک رویکرد یکپارچه و استراتژیک نزدیک شوند. بازاریابی شبکههای اجتماعی بسیار فراتر از صرفاً ایجاد پست برای کانالهای اجتماعی و پاسخ به نظرات است.
برای موثر بودن، تلاشها باید هماهنگ و یکپارچه باشند. برای کمک به یکنواخت نگه داشتن پستها، ابزارهای آنلاین زیادی برای خودکارسازی و برنامهریزی پستهای شبکههای اجتماعی در دسترس هستند، اگرچه بازاریابان فقط باید از اتوماسیون به عنوان یک ابزار استفاده کنند، نه یک راهحل «تنظیم کن و فراموش کن». کاربران به سرعت متوجه خواهند شد که هیچ فرد واقعی پشت پستها نیست.
بازاریابان شبکههای اجتماعی نباید در یک گروه جدا از سایر وظایف مارکتینگ باشند. بازاریابان اجتماعی باید با تیم مارکتینگ گستردهتر شرکت همکاری کنند تا پیام خود را در تمام پلتفرمها، آنلاین و آفلاین، هماهنگ کنند تا هر بخش از برند یک داستان مشابه را بگوید.
یک بخش حیاتی از بازاریابی شبکههای اجتماعی تحلیلها است. بازاریابان شبکههای اجتماعی همچنین باید در تجزیه و تحلیل عملکرد پستهای خود و ایجاد استراتژیها بر اساس آن دادهها ماهر باشند. مهم است که قبل از ادامه اجرای استراتژی جدید خود، میزان عملکرد پستهای فعلی شبکههای اجتماعی خود را بسنجید.
Statista گزارش میدهد که ۸۶% از متخصصان صنعت اظهار داشتند که افزایش دیده شدن شرکتشان مزیت اصلی بازاریابی شبکههای اجتماعی در سال ۲۰۲۳ بوده است. پس از آن، ۷۶% از شرکتها ادعا کردند که افزایش ترافیک به وبسایت آنها بزرگترین مزیت بوده است، به گفته Statista.
همچنین چندین گزینه رایگان برای انتشار پیام شما وجود دارد که فراتر از اینستاگرام و فیسبوک هستند. برخی از گزینههای دیگر شامل Google My Business، eBay و Facebook Messenger و Marketplace هستند.
به عبارت دیگر، بازاریابی شبکههای اجتماعی بسیار پیچیدهتر از مدیریت پروفایل شخصی فیسبوک یا اینستاگرام شماست. این کار به ترکیبی از تفکر خلاقانه و استراتژی هدفمند و مبتنی بر داده نیاز دارد و ممکن است برای حرفهایهایی که از ترکیب این دو رشته لذت میبرند، یک انتخاب عالی باشد.

مدرکی برای آینده
مدرکی برای آینده
کسب مدرک دیجیتال مارکتینگ میتواند به شما در زمینههای مختلفی خارج از دیجیتال مارکتینگ نیز کمک کند. شانون هیز، فارغالتحصیل سال ۲۰۲۳ SNHU، مدرک لیسانس خود را در مارکتینگ با تمرکز بر دیجیتال مارکتینگ کسب کرد تا دانش بیشتری در حرفه خود به دست آورد.
او پس از دبیرستان مدرک کاردانی خود را گرفت، یک دختر داشت و حرفه خود را تثبیت کرد، اما چیزی کم بود.
هیز گفت: «به عنوان یک مادر مجرد، سالها سخت کار کردم و موفق شدم یک شغل موفق بسازم و دخترم را بزرگ کنم. متاسفانه، نداشتن مدرک لیسانس اغلب من را از فرصتهای شغلی باز میداشت.»
او میداند که مدرکش در دیجیتال مارکتینگ مهارتهای بیشتری در کارش به او میدهد و درهای جدیدی را به روی او باز خواهد کرد.
او گفت: «من در موقعیت فعلیام خوشحالم، اما این مدرک فرصتهای بسیار بیشتری نسبت به قبل به من خواهد داد.»
از آنجایی که دیجیتال مارکتینگ یک فضای به سرعت در حال تغییر است، برای شرکتها ضروری است که با فناوریهای جدید و نوظهور بهروز بمانند، در حالی که به برند و نیازهای مصرفکنندگان خود وفادار میمانند، راجرز گفت.
راههای زیادی وجود دارد که شرکتها این کار را انجام میدهند، که برخی از آنها مسئولیت بازاریابان دیجیتال است، در حالی که برخی دیگر توسط سایر بخشها پشتیبانی میشود. صرف نظر از بخش مربوطه، همه این کارها از طریق یک رویکرد بسیار استراتژیک و مشارکتی انجام میشود.
راجرز گفت: «جلوتر ماندن از رقابت هرگز به این اندازه مهم نبوده است. فضای کسبوکار به قدری سریع در حال تغییر است که نگاه کردن به رقابت برای کمک به اطلاعرسانی به استراتژی دیجیتال خود به یک استراتژی کلیدی تبدیل شده است.»